.comment-link {margin-left:.6em;}

حرفهائی به رنگ سکوت

Saturday, July 29, 2006

به یادت

به یادت داغ بر دل می نشانم
زدیده خون به دامن می فشانم
چو نی گر نالم از سوز جدائی
نیستان را به آتش می کشانم


به یادت ای چراغ روشن من
ز‌داغ دل بسوزد دامن من
زبس در‌دل گل یادت شکوفاست
گرفته بوی گل پیراهن من

همه شب خواب بینم، خواب دیدار
دلی دارم، دلی بی تاب دیدار
تو خورشیدی و من شبنم، چه سازم؟
نه تاب دوری و نه تاب دیدار

سری داریم و سودای غم تو
پری داریم و پروای غم تو
غمت از هر چه شادی، دلگشاتر
دلی داریم و دریای غم تو


قیصر امین پور

0 Comments:

Post a Comment

<< Home