.comment-link {margin-left:.6em;}

حرفهائی به رنگ سکوت

Tuesday, November 08, 2005

تهران قبل از باران و بعد از باران


امروز اصلا حس و حال و هوای نوشتن ندارم فقط به این عکسها اکتفا می کنم، البته کلی عکس دیگه هم بود
کاش یکی هم می آمد و از فاجعه روبروی شرکت ما هم عکس می گرفت که چه جوری آب جوب و آب خیابان با قاطی شده و ماشینها هم که حد فاصل جوب از خیابان را نمی تونستند ببیند با کله می رفتند توی جوب و ... بگذریم
این عکس را هم ببنید، تهران با حال و هوای ابری

ای الهی که من فدای این دل نازک و رقیق تهران بشم که اینقدر بچه ام دل نازکه و کم تحمل همینکه چند دقیقه بارون میاد، هر چی عقده تو دلش داره همه رو می ریزه بیرون و سفره دلش رو برای همه باز می کنه... باران تهران سوای قشنگی اش و حال و هوای زیبایی که به این شهر سر تا پا آلوده میده اما واقعا رفت و آمد در شهر مختل می شه

همه اش یه طرف و این سرریز شدن جوبها و پر شدن چاله های خیابان که در حد دریاچه هستند یه طرف !ا

اما خودمونیم ! هوا به شدت دو نفره است !ما که بدون چتر و سر پناه رفتیم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home