.comment-link {margin-left:.6em;}

حرفهائی به رنگ سکوت

Saturday, October 22, 2005

یک فرصت کوتاه برای دلتنگی

واقعاً جالب است ! تا کنون به این موضوع فکر کردید که چرا اینجوری است ؟
کافی است در جواب کسی که حالتان را می پرسد ، بگوئی که خسته ای ! یا دلت گرفته ! یا مثلا بی حوصله ای ! و کلا از این قبیل جوابها اگر بدهی ، بعد ازآن باید خودت را برای یک جلسه نصیحت و مناقشه مفصل آماده کنی !ا
طرفت هم هر کسی که باشد فرقی نمی کند ، دوست نزدیک یا دور، همسر، خواهر یا برادر، همکار و ... در هر صورت تمام سعی خود را می فرماید تا به زعم خودش تو را از این حال و هوا بیرون بیاورد !ا
و چه پند و اندرزهایی که در این راستا نخواهی شنید

شروع می کنند به برشمردن بدبختیهایی که دیگران دارند و مثلا تو نداری !ا
اینکه دنیا محل گذار است و ما برای ماندن نیامدیم و کلا بی خیال دنیا باش !ا
سلامتی هم حتما جزء موضوعات مطروحه خواهد بود که قدر سلامتی ات را بدان و به بیچارگانی بیندیش که حاضرند کل دارائیهایشان را بدهند اما در عوض سالم باشند و از بیماری رهایی یابند !ا
باید بروی خدا راشکر کنی که همسر خوبی داری و اینکه تو چرا قدر این مسئله را نمی دانی و مگر این کم نعمتی است ؟!ا
اگه از محل سکونتت نا راضی باشی به تو می گویند که به بی خانمانها بیندیش که در سرما و گرما خانه ای ندارند و لا اقل تو سر پناهی داری حالا حتی اگر که سقف آن سر پناه تو لانه موش باشد یا چکه کند ! مهم این است که سرپناه داری !ا
اگر ار محل کارت شاکی باشی ! می شنوی که به فکر کسانی باش که کار ندارند و بیکارند و ناشکری سزا نیست !ا
اگر از بی وفایی دوستت می نالی و اینکه در حقت نامردی کرده می گویند که اشکال ندارد: هزارتا دوست بهتر از یک دشمن است !ا

اگر هم که تو فکر باشی احتمالا عاشقی و بسوزد پدر عاشقی !ا
اگر از گذشته شاکی باشی ! می گویند بی خیال بابا ! گذشته را رها کن و کلا گذشته ها گذشته و کاری از دستت بر نم آید!ا
اگرهم نگران حال باشی ! می شنوی که اتفاقاً در مقایسه با گذشته خیلی اوضاعت بهتر شده و امیدوار باش !ا
اگرکه نگران آینده باشی که مثلا چه خواهد شد ؟! خواهند گفت که نگرانیت معنی ندارد و توکل کن و بیخودی هم ذهنت را مشغول نکن !ا

...
خلاصه اینکه تو از هر موردی که بنالی آنها از دری وارد می شوند و سعی در بی اهمیت جلوه دادن آن می کنند !!ا



یعنی آیا واقعا در این دنیا هیچ چیزی برای نگران بودن وجود ندارد ؟
آیا در همه موارد ما فقط منفعلیم و هیچ نقشی نداریم ؟
آیا هیچ حقی نداریم که از موضوعی ناراحت و غمگین باشیم ؟
آیا حقیقتاً اوضاع فعلی ما نسبت به گذشته بهتر شده و آینده هم از حال بهتر خواهد بود ؟


البته این خیلی خوب است که آدمی نسبت به همه چیز دید مثبت داشته باشه و خوب ببیند ، اما آیا همیشه و در همه مواقع این دید به کار می آید و آیا این چاره همه دردهاست ؟

به نظر من کسی که دلتنگ نشود هیچوقت هم نمی تواند خوب معنی شادی را درک کند ، کسی که فرصت گریه کردن را از خودش بگیرد هیچگاه هم فرصت خندیدن را پیدا نخواهد کرد

به یکدیگر گاهی اجازه بدهیم که نگرانیها و دلتنگیهایمان را بیرون بریزیم و دست از سرکوب احساسات و عواطف خود و دیگران برداریم

همه ما آدمها یک جاهایی نیاز به تخلیه روانی و عاطفی داریم ، انگار که همه ظرفها پر شده و دارند سرریز می کنند ؛ به کاسه چشم و دلمان اجازه سرریز شدن بدهیم

بیاموزیم که براحتی غمهایمان را جاری کنیم و نترسیم از قضاوت دیگران

اکثر ما شادیهایمان را با دیگران شریک می شویم اما غمهایمان را چون رازی سر به مُهر در قعر ذهن و قلب و روان خود چال می کنیم

این نگفتنها و کتمان کردنهای بی دلیل روزی کار دست همه می دهد



0 Comments:

Post a Comment

<< Home