هزار حرف و حدیث دیگر چرا ؟
از چند ماه پیش در جریان این عروسی قرار داشتم ... عروسی پسر دکتر سروش و دختر آقای رخ صفت ... چون این آقای رخ صفت فامیل نزدیک یکی از همکاران ما می شود
اما خدائیش فکر نمی کردم که دکتر سروش دیگه پاشو تو ایران بذاره ... مخصوصا بعد از این آخرین سخنرانیش .... خوشم اومد ... حال همه رو گرفت
حالا همه از چی دارند می سوزند من نمی دونم ؟ اینهمه حرف و حدیث بیخودی دیگر چرا ؟ اینهمه صفحه گذاشتن دیگر چرا ؟ وقتی که به ایشان و یارانشان تعرض و بی احترامی میشه چرا صدای کسی در نمیاد ؟
نمی دونم انتظار داشتند که عروسی در یک تالار درب و داغون تو میدان شوش برگزار بشه ؟!اما عادت کردند که بگن ! برای دیگران اشکال نداره اما به اینجور آدمها که می رسه شروع می کنند دم از امام علی و تقوا و زهد و اینجور چیزها می زنند ... زهد و تقوای امام علی هم که شده دیوار کوتاه و ... اگر عوامفریبی می کرد و تظاهر می کرد بهتر بود ؟
به هر حال مبارک باشد
3 Comments:
خب لابد واقعا چشم ندارند ببیند
دیگران اشکال نداره ... اما بالاخره زورشون به همین یه نفر می رسه
بی خیال
By Anonymous, at September 13, 2005 7:00 PM
salam hodaaaaaaaaaa khanoom .. mersi ke be man sar mizani ,, dar mored e in matn ham nemidoonam chi begfam , baazi vaghta be 2 ta tar e mo gir midan baazi vaghta ham bar aaks e .. bazam be man sar bezan ..
By Anonymous, at September 13, 2005 9:54 PM
سلام
جدا که حرف دل منو زدی .
اصلا می دونی چیه من می گم هرکی باید به اندازه لیاقتش از دنیا استفاده کنه .
کی گفته آدمی که داره و می تونه برای ریا و ظاهر سازی تظاهر به ساده زیستی کنند .
بپذیریم که یکی از بزرگترین اساتید دانشگاه و عالم دانشمند پدر داماد بوده است .
حالا خانواده عروس جای خود دارد .
مهمترین مزیت دکتر سروش این است که هیچگاه عوام فریبی نمی کند که داعیه ساده زیستی داشته باشد و برای خرید هواپیمای تشریفاتی اقدام نماید .
شاد باشی .
By Anonymous, at September 14, 2005 1:25 PM
Post a Comment
<< Home