.comment-link {margin-left:.6em;}

حرفهائی به رنگ سکوت

Tuesday, September 27, 2005

پرده های دیدار

آیینه ها
در چشم ما چه جاذبه ای دارند ؟
آیینه ها
که دعوت دیدارند
دیدارهای کوتاه
از پشت هفت دیوار
دیوارهای صاف
دیوارهای شیشه ای شفاف
دیوارهای تو
دیوارهای من
دیوارهای فاصله بسیارند !ا
آه !ا
دیوارهای تو همه آیینه اند !ا
آیینه های من همه دیوارند !ا
قیصر امین پور

2 Comments:

  • اینک موج سنگین گذر زمان است که چون جوبار آهن در من میگذرد.

    By Anonymous Anonymous, at September 27, 2005 8:44 PM  

  • پرنده گفت : چه بويی چه آفتابی
    آه بهار آمده است

    و من به جستجوی جفت خويش خواهم رفت
    پرنده از لب ايوان پريد
    مثل پيامی پريد و رفت

    پرنده‌ی کوچک
    پرنده فکر نمی‌کرد
    پرنده روزنامه نمی‌خواند
    پرنده قرض نداشت
    پرنده آدمها را نمی‌شناخت
    پرنده روی هوا
    و بر فراز چراغ‌های خطر
    در ارتفاع بی‌خبری می‌پريد
    و لحظه‌های آبی را
    ديوانه‌وار تجربه می‌کرد

    پرنده آه فقط يک پرنده بود

    فروغ فرخزاد

    By Anonymous Anonymous, at September 27, 2005 9:47 PM  

Post a Comment

<< Home