چند جمله محض یاد آوری
امروزدر یکی از روزنامه ها خبری آمده بود با این مضمون که: "یک معلم آمریکائی به خاطر دروغ گفتن از سمت خود استعفا داد، این معلم که یک روز را به بهانه بیمار بودن خواهرش و روز دیگر را به بهانه بیماری خودش مرخصی گرفته بود؛ اما در وبلاگ شخصی خودش عکسی مبنی بر شرکت کردنش در یک مسابقات کشتی ـ در همین دو روز ـ را گذاشته بود، بنابراین به خاطر دروغ گفتن از مدرسه رسماً اخراج شد
این خبر را می خوانیم وبه حال خودمان واسلام تأسف می خوریم که ما با چه شور وحرارتی از اسلام دم می زنیم اما دروغ گفتن به همان میزانی که از گناهان منفور دین ما بر شمرده شده به همان میزان وشاید هم بیشتر با زندگی روزمره ما عجین شده، به طوریکه برای خیلی از ما زندگی کردن ونیل به مقصود بدون دروغ وریا ... کاری بس محال است ودور از دسترس؛ خیلی از کارهای ساده وپیچیده روزانه امان را با همین دروغ پیش می بریم وبعد هم با کمال پرروئی برچسب "دروغ سفید" یا "دروغ مصلحتی" را برای رضای خدا وخلق خدا بر آن می زنیم تا مبادا خدای نا کرده وجدان درد بگیریم
ما که هر آنکس را که مخالف عقیده ما باشد به سادگی وراحتی از خود می رانیم ... کاش کمی هم این مسائل را در نظر اعتبار قرار می دادیم....فکر می کنم که اگر قرار باشد ما در ایران نیز چنین برنامه ای را پیاده کنیم همه از بیخ وبن اخراج خواهند شد ...از مدیر ومعاون ومشاور و...خلاصه اینکه معدودند کسانی که خواهند ماند
ایمان بیاوریم که کج فهمیدن اسلام به مراتب خطرناکتر از نفهمیدن آن است !ا
آخر تا کی قرار است که منافع ما بر آبروی اسلام پیشی بگیرند ؟
و براستی چرا زدودن دروغ وریا از زندگی برای اکثرما ناممکن است ؟
در کل قصد بیان این ماجرا صرفاً یادآوری در وهله اول برای خودم بود وبعد دیگران...همین
0 Comments:
Post a Comment
<< Home