انتخاب دیوانگی
مرا به صبوری دعوت مکن
مرا ...دلخوش یه چراغ سبز فردا مکن
چراغ سبز تو را هم دیدم
قرمزترین سبز دنیا
و این بار ، مبهوت دنیا
بر سر چهار راه زندگیم
به یکباره دیوانگی را می گزینم
می زنم ... به دل دنیا
و تو را ... می ربایم
می برم ... آن بالا دستها
که حرفی ...نه ...هیچ حرفی
از چراغ قرمز وسبز نباشد
1 Comments:
آدمهایی که ظاهری راضی و آسوده دارند و به بریان کردن سر و سینه و این کنارها در گوشه ای مشغولند و جالب که از وسعت تن هیچ را نادیده نمی گیرند . همه را به یک نسبت کباب می کنند ...
By Anonymous, at May 29, 2005 4:21 PM
Post a Comment
<< Home