.comment-link {margin-left:.6em;}

حرفهائی به رنگ سکوت

Tuesday, May 17, 2005

جمع اضداد

دنیای ما پر شده از آدمها ، آدمها هم پر شدند از تضادهای درونی وبیرونی ، که گاه به جا واغلب نا بجا درون آنها را آکنده ازادعاهایی می کند که غیر قابل تصور است
غیر قابل تصور را از آن نظر می گم که اکثر مواقع خودمان هم نمی دانیم که چی داریم می گیم ؟ چه ادعای محالی داریم ؟ فقط می خواهیم حرف بزنیم وهیچ رقمی ازهیچ کسی کم نیاریم. در حرف وادعا آوردن حتی حاضر به برشمردن توانائیها وداشته هامان هم نیستیم ـ چرا که اکثرا درون خودمان را به خوبی نمی شناسیم وبا وجود خودمان هم غریبه ایم ) بلکه دراین میان دقیقا ازچیزهائی حرف می زنیم که نداریم ، که نمی توانیم انجام بدهیم و از حد وحدودمان خارج است... فقط حرف می زنیم ... انگار که وظیفه داریم حرف بزنیم وصدق وسکوت، خلاف عرف و شرع وادب است
ما از بام تا شام با همین تضادها وادعاها ی یکی از یکی بی اساس تر سر می کنیم وعین خیالمان هم نیست که یک سر وسامانی به آنها بدهیم .هیچ کدام از کارهایمان با آن یکی کارمان جور در نمی آید و در تناقض است .درون ما به صندوقچه ای جهت جمع اضداد بدل گشته ... بی هیچ نظم وترتیبی !ا
ما اینقدر سرمان را شلوغ کردیم که حتی از این تضاد وتناقض هم خبر نداریم ؛ فقط گله وشکایت که چرا اوضاع روزگارمان اینجوری ناجوره ؟ ما حتی حوصله این را هم نداریم که بدنبال وصله های ناجور ذهنمان باشیم ،که لا اقل آنها را بشناسیم و یک کاریش کنیم؛ فقط بیخودی آه وناله می کنیم. البته در این میان همچنان از ادعاها کردن غافل نیستیم ؛ همینطور به بار قبلیمان ، بار می افزائیم
ما در حرف وادعا ، گوی سبقت را با مهارتی وصف نا شدنی از یکدیگرمی ربائیم ـ در این هیچ شکی نیست ـ اما در عمل : صد افسوس ! که یکی از دیگری عقب تریم.وبرای این عقب نشینی هم کلی دلیل و توجیه داریم و در ابراز آنها هم هیچ ابائی نداریم ؛ واقعا ما را چه می شود؟ ما تا خودمان اراده نکنیم واز درون نخواهیم که چیزی را تغییر بدهیم از بیرون هیچ اتفاقی نمی افتد و قرار نیست کسی بیاید و ما را درست کند و کژی های فعل درون وبیرون ما را بپیراید...ا

ما یغیر الله بقوم الا ان یغیروا ما بانفسهم

البته داشتن تضاد درونی زیباست ! بله واقعا زیباست ! اما به شرطی که برآن تسلط و مدیریت داشته باشیم و قدم به قدم هدایت شده باشد. نه اینکه باری به هر جهت باشد و مانند بچه نا خواسته واقعا نمی دانیم که چه طور آن را سر به نیست کنیم ... آشنائی وهدایت ومدیریت این تضاد با سر به نیست کردن وانکار آن فرق دارد عمق فاجعه اینجاست که ما با خودمان هم تعارف و رو در بایستی داریم . هنوز یاد نگرفتیم که چه طور باید با خودمان صریح باشیم ولااقل به خودمان دروغ نگوئیم
اینقدر که از خودمون هم دوریم و با درون خودمون فاصله داریم که
گاهی اوقات دلمان برای خودمان هم تنگ می شود

4 Comments:

  • salam.wow bazam hoda fek konam 15...ya 16omin hodaye weblognevis mishi ke mishnasam...khoshbakhtam az ashnayit...bishtare shera o neveshtehato khundam.up ke mikoni khabar bede khoshal misham...ba arezuhaye ghashang.felan.bye.

    By Anonymous Anonymous, at May 17, 2005 11:07 PM  

  • salam ham nam... che neveshteyi... ghalameton kheyli ravone...
    az ye link omadam ke neveshte Hadil...
    esme khaharam ke hich ja nadide bodam.. baram jaleb bood:)
    ayam khosh..

    By Anonymous Anonymous, at May 20, 2005 6:41 PM  

  • اين مساله رو دربايستي نداشتن با خود منو به فكر فرو برد ... ممنون

    By Anonymous Anonymous, at May 21, 2005 4:43 PM  

  • اين مساله رو دربايستي نداشتن با خود منو به فكر فرو برد ... ممنون راستي اين فاميلتون تا چه حد مصداق داره ؟‌هدي نجفي ؟ واقعا ما همشهري هستيم ؟

    By Anonymous Anonymous, at May 21, 2005 4:44 PM  

Post a Comment

<< Home