.comment-link {margin-left:.6em;}

حرفهائی به رنگ سکوت

Monday, May 02, 2005

تولد دوباره درونمان

با تولد آغاز نشدیم و با مرگ نیز پایان نخواهیم پذیرفت ؛،چراکه هرحرکت نو و روزنه امید وتابش مجدد آفتاب در هر صبح جدید می تواندآغازی دیگرباره باشد همانگونه که یأس و نا امیدی مان از رحمت بی منتهای حق تعالی نیز خود نمادی است ازمرگ و ... همانا که آغاز و پایان ما را حکایتی دیگراست...ا

نه تولدمان را کسی نوید داده ونه نوید بخش رخداد مهمی است ؛ باشد که در این دنیا آنگونه باشیم که مرگمان را کسی آرزو نکند ونوید بخش رخداد خوشی برای کسی نباشد...
ا

روز تولد بهانه خوبی برای بسیاری از شادیها و دیگربرنامه هاست ، برای من بهترین بهانه پاس داشتن این روز به درون و آغاز و انجام خود اندیشیدن است ؛ شاید که خیلی ایده آل باشد اما این خیلی زیباست که در روز تولدت از درون خودت انسان دیگری را متولد کنی !تولدی که کاملا به آن احاطه داری و از چند و چون آن آگاهی ! تولدی با اراده خودت !متولد شدنی که می توانی به آن اشراف داشته باشی و نظاره گر آن باشی ! البته شرط این تولد دوباره ؛ آگاهی و دوستی با خویشتن خویش است و دست یازیدن به جزیره های کشف نا شده درون ؛ که بارور ساختن آن نیز مستلزم آشنائی داشتن به نقاط ضعف و قوت و... از این مهمتر اینکه بیاموزیم چگونه با درونیات خویش رفتار کنیم و آنها را به سوی بهتر بودن سوق دهیم.که البته تمام اینها برای این تولد دیگر باره شرط لازم هستند اما شرط کافی نیستند ؛ شرط لازم این متولد شدن : داشتن دغدغه تکامل و احساس رنج را پروراندن ... رنج از هر آنچه که نازیباست و درونمان را سرشار از عادات پوچ و بیهوده ساخته ! احساس نیاز کردن به رفتن ... رفتن رو به جلو و یافتن چیزهای نو در زندگی ...کشف راز زندگی و رهائی از عادات تلخ ... مصمم بودن وداشتن عزم راسخ و قاطعیتی اختلال ناپذیر...احساس نیاز به آغازی دوباره و شروعی با آگاهی ...ا


در کشف راه زندگی

نترس از شتاب ثانیه ها
از شهاب دغدغه ها
از رکود زندگی ـ تهی شدن ، فرو غلطیدن ـ
از زخم ، از فریاد ودرد

وپائیز وزردی برگ های نا امید
از جنگ دائم احسا س و فکر
از سکوت شب و شب بیداری

از آکندن ولبریز شدن
وپناه بردن به تاریک و تنگ ترین
پستوی پنهان از چشمِ مرگ
از مرگ هم نترس

برخیز !ا
برو!ا

خود را حتی در تکرار لحظه ها تکرار نکن
فانوس روز را در روزن خیال یلدای هر شبت
روشن گذار وباش

باید که گریه ها فروشی از بابتِ خریدِ لبخند
لحظه ای که پی به راز زندگی خواهی برد
مهدی فرشچی

3 Comments:

  • تولد دوباره نه...

    مردن با افسوس ، افسوس گرمای بوسه های از دست رفته ...

    By Anonymous Anonymous, at May 03, 2005 12:00 PM  

  • کودک دست شکستهء خسته از بيهوده کوبيدن ...

    By Anonymous Anonymous, at May 03, 2005 12:01 PM  

  • مطلبت فوق العاده است
    چه طوری می تونی به مسائل اینطور دقیق وظریف نگاه کنی ؟
    راستی تولدت مبارک

    By Anonymous Anonymous, at May 03, 2005 2:57 PM  

Post a Comment

<< Home