مادران وپدران شاغل / بخش دوم
ا...در ادامه بحث گذشته باید این مطلب را نیز اضافه کرد که؛ شاغل بودن والدین هر دو، در عصر کنونی ما از این جهت امری اجتناب ناپذیر است که خواسته های خودمان و فرزندانمان از حد فزونتر گشته است ." گرانی ،شهریه مدارس غیر انتفاعی ،فراهم کردن هزینه های کلاسهای جانبی ،فراهم کردن اسباب سرگرمی وتفریح ،لباسهای مارک داروآنچنانی برای فرزندان ،دوا ودرمان ومخارج دانشگاه و چه وچه وگفتن اینکه خواسته های آنان بیش ازحد توان ومنطق است " بهانه هائی در راستای توجیه وضعیت کنونی ورقت بار ما بیش نیستند. کما اینکه باور این مسئله نیزبسیار دشوار است که گذشته از تمامی این بهانه ها خواسته ها ونیازهای خود ما نیزهم از لحاظ ماهوی وهم از لحاظ صوری تغییرات کمی وکیفی فراوانی پیدا کرده اند
عمرمان می گذرد وما همچنان در هروله توجیهات بی اساس دست وپا می زنیم
هیچکدام از ما حاضر نیست که از دیگران چیزی کم داشته باشد ،واقع قضیه این است که از کسی چیزی کم نداریم ؛ اما فاجعه اینجاست که فکر می کنیم که از دیگران عقب تریم... وبا انواع واقسام ادله سعی در موجه کردن این جنگ ورقابت پایان ناپذیر خود هستیم
جنگی که نه تنها ما فاتح میدان آن نخواهیم بود، بلکه در این کارزار بی ارزش ؛ارزشهای دیگر زندگی را از دست داده ایم "البته اگرپا روی خیلی از ارزشها نگذاشته باشیم "ا
اگر کمی واقع بینانه به این مسئله بیندیشیم : ما از چه چیزی می گذریم که به چه چیزی برسیم؟ برای بدست آوردن چه موقعیت خاص ونابی داریم اینهمه هزینه می کنیم؟ وهزاران سؤال دیگر که شاید برای خیلی از آنها هیچ جواب قانع کننده ای نداشته باشیم ( البته برای خودمان نه برای دیگران) چرا که ما در واقع در خیلی از مواقع یادمان می رود که قرار است برای خودمان زندگی کنیم ... خودمان باشیم ...خودمان را بیابیم ... خود خویشتن دست نیافتنی را در یابیم ... وفکری برای خویش بکنیم...ا
کل زندگی مان برای ارضای نا بجای دیگران است؛وآنگاه که در این ورطه گرفتار آمدیم – یعنی صرفا برای ارضای دیگران کار را به انجام رساندن ونه با رضایت وتمایل شخصی – کلی انتظار وتوقع هم با خود یدک می کشیم که : چه وچه ...ا
این بحث ادامه دارد و ان شاء الله که در پایان از این پراکندگی به یک جمع بندی منطقی واصولی برسیم...ا
جنگی که نه تنها ما فاتح میدان آن نخواهیم بود، بلکه در این کارزار بی ارزش ؛ارزشهای دیگر زندگی را از دست داده ایم "البته اگرپا روی خیلی از ارزشها نگذاشته باشیم "ا
اگر کمی واقع بینانه به این مسئله بیندیشیم : ما از چه چیزی می گذریم که به چه چیزی برسیم؟ برای بدست آوردن چه موقعیت خاص ونابی داریم اینهمه هزینه می کنیم؟ وهزاران سؤال دیگر که شاید برای خیلی از آنها هیچ جواب قانع کننده ای نداشته باشیم ( البته برای خودمان نه برای دیگران) چرا که ما در واقع در خیلی از مواقع یادمان می رود که قرار است برای خودمان زندگی کنیم ... خودمان باشیم ...خودمان را بیابیم ... خود خویشتن دست نیافتنی را در یابیم ... وفکری برای خویش بکنیم...ا
کل زندگی مان برای ارضای نا بجای دیگران است؛وآنگاه که در این ورطه گرفتار آمدیم – یعنی صرفا برای ارضای دیگران کار را به انجام رساندن ونه با رضایت وتمایل شخصی – کلی انتظار وتوقع هم با خود یدک می کشیم که : چه وچه ...ا
این بحث ادامه دارد و ان شاء الله که در پایان از این پراکندگی به یک جمع بندی منطقی واصولی برسیم...ا
بدون شرح : " از کم داشتن یک چیزی هیچکدام ما ابائی ندارد واتفاقا کم داشتن آن کلی کلاس هم برایمان دارد و آن
وقت است...د
هیچکدام از ما ادعا ندارد که خدا در این مورد به او ظلمی روا داشته یا اینکه این یکی را کمتر از دیگران دارد وآن عقل است"ا
ادامه دارد...
2 Comments:
سلام
همين
By Anonymous, at April 25, 2005 7:23 PM
ما از این داستان نتیجه می گیریم که اصولا ادم بچه دار نشود جانش آزاد تر است و مهرش حلال!
By Anonymous, at April 26, 2005 2:29 PM
Post a Comment
<< Home