.comment-link {margin-left:.6em;}

حرفهائی به رنگ سکوت

Saturday, March 12, 2005

انگیزه وبلاگ نویسی


به نام آنکه زیباست وپاک
همه اوست دیگر چه باک

در ابتدای امرلازم به ذکر است که هدف از راه اندازی این وبلاگ تنها وتنها نوشتن است. نوشتن نه به امید خوانده شدن یا دیده
شدن،ونه حتی به تبعیت از این قانون که هر نوشته ای روزی خوانده یا دیده خواهد شد؛ تنهاهدفم نوشتن وگفتن آنچه که روزانه وبطور معمول از ذهنم می گذرد.البته بطور قطع متنوع ومتغیر با احوالات و اتفاقات خواهد بود.ا
همانطور هم که از نام وبلاگ مشخص است قرار است که این بار سکوت خود را اینگونه به منصه ظهور برسانم.در این وبلاگ بنا بر این دارم که از مسائل مختلف بنویسم:شاید داستانی کوتاه که شرح حال خود یا دیگری باشد را نقل کنم،یا تنها وقایع آنروز را بنویسم،همینطور هم قصد دارم که از دغدغه هایم بنویسم ،وشاید مسائل درگیر با ذهن انسان امروزی را انگشت نشانه روم.قطعا از ذهن زنی که در گیر زندگی است ،حالا به هر طریق ، نبز خواهم نوشت؛کما اینکه از عشق وزندگی مشترک نیز بسیار خواهم گفت...ا
. در ضمن دیرزمانی است که قید نوشتن را زده بودم و اکنون عزم براین کرده ام که بعد از مدتها دوباره شروع کنم
از همه چیز وهمه کس خواهم نوشت ...
گویا دنبال بهانه ای بودم وچه بهانه ای از این بهتر که بالاخره بعد از21ماه سختی ومشقت امروز سربازی (جواد)تمام شد.بعدها در مورد این سختیها وتنهائیها بیشتر خواهم گفت.ا
البته سعی دارم که مطالب را به روز کنم ـ حالا تا چه پیش آید ـ این مطالب را در محل کارم می نویسم ـ که در مورد آن نیز بعدها بیشترخواهم نوشت ـ وهمینطور عطر گل مریم با صدای دکتر سروش که در حال خواندن اشعار مثنوی مولانا است در فضا طنین انداخته است .بعدها در مورد شروع این وبلاگ توضیحاتی خواهم داد...ا
زخاک من اگر گندم برآید
وزآن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر ونانوا دیوانه گردند
تنورش بیت مستانه سرآید
اگر بر گور من آیی زیارت
تورا هر کشته ام ،رقصان برآید
میا بی دف به گور من برادر
که در بزم خدا غمگین نشاید
زنخ بربسته ودر گور خفته
دهان افیون ونقل یار خواهد
بدری زان کفن،بر سینه بندی
خراباتی ز جانت در کشد
ز هر سویی بانگ جنگ وچنگ مستان
ز هر تاری به لابد تار زاید
مرا حق از می عشق آفریده است
همان عشقم اگر مرگم بزاید
منم مستی واصل من می عشق
بگو از می به جز مستی چه زاید

در پناه خالق نیلوفرها مهربان وشکیبا بمانید.ا

2 Comments:

  • با سلام
    بدینوسیله بازگشت حس نوشتن شما را از صمیم قلب تبریک می گویم.

    با تشکر
    اهالی محل

    By Anonymous Anonymous, at March 13, 2005 9:09 AM  

  • سلام . دستت درد نکنه بایت شعری که نوشتی . به من که خیلی چسبید . خیلی به جا بود

    By Anonymous Anonymous, at March 14, 2005 3:36 PM  

Post a Comment

<< Home